سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 175

1. زلف چون زنجیر و چون قیر ای پسر

2. یک زمان از دوش برگیر ای پسر

3. زان که تا در بند و زنجیر توایم

4. از در بندیم و زنجیر ای پسر

5. عرصه تا کی کرد خواهی عارضین

6. چون گل بی خار بر خیز ای پسر

7. هر زمان آیی به تیر انداختن

8. هم کمان در دست و هم تیر ای پسر

9. زان که چشم بد بدان عارض رسد

10. زود در ده بانگ تکبیر ای پسر

11. آن لب و دندان و آن شیرین زبان

12. انگبین‌ست و می و شیر ای پسر

13. جست نتواند دل از عشق تو هیچ

14. جست که تواند ز تقدیر ای پسر

15. پای بفشارد سنایی در غمت

16. تا به دست آیی به تدبیر ای پسر


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من قدم بیرون نمی‌یارم نهاد از کوی دوست
* دوستان معذور داریدم که پایم در گلست
شعر کامل
سعدی
* گفتمش قد بلندت بصنوبر ماند
* گفت کاین دلشده را بین که چه کوته نظرست
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* سفر دراز نباشد به پای طالب دوست
* که زنده ابدست آدمی که کشته اوست
شعر کامل
سعدی