سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 324

1. غلاما خیز و ساقی را خبر کن

2. که جیش شب گذشت و باده در کن

3. چو مستان خفته انداز بادهٔ شام

4. صبوحی لعلشان صبح و سحر کن

5. به باغ صبح در هنگام نوروز

6. صبایی کرد و بر گلبن نظر کن

7. جهان فردوس‌وش کن از نسیمی

8. ز بوی گل به باغ اندر اثر کن

9. ز بهر آبروی عاشقان را

10. خرد را در جهان عشق خر کن

11. صفا را خاوری سازش ز رفعت

12. نشانرا در کسوفش باختر کن

13. برآی از خاور طاعات عارف

14. پس اندر اختر همت نظر کن

15. چو گردون زینت از زنجیر زر ساز

16. چو جوزا همت از تیغ کمر کن

17. از آن آغاز آغاز دگر گیر

18. وز آن انجام انجام دگر کن

19. چو عشقش بلبلست از باغ جانت

20. روان و عقل را شاخ شجر کن

21. اگر خواهی که بر آتش نسوزی

22. چو ابراهیم قربان از پسر کن

23. ورت باید که سنگ کعبه سازی

24. چو اسماعیل فرمان پدر کن

25. برآمد سایه از دیوار عمرت

26. سبک چون آفتاب آهنگ در کن

27. برو تا درگه دیر و خرابات

28. حریفی گرد و با مستان خطر کن

29. چو بند و دام دیدی زود آنگه

30. دف و دفتر بگیر از می حذر کن

31. اگر اعقاب حسنت ره بگیرد

32. سبک دفتر سلاح و دف سپر کن

33. وگر خواهی که پران گردی از روی

34. ز جان همچون سنایی شاهپر کن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آبنوسم در بن دریا نشینم با صدف
* خس نیم تا بر سر آیم کف بود همتای من
شعر کامل
خاقانی
* ای وای بر اسیری، کز یاد رفته باشد
* در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد
شعر کامل
حزین لاهیجی
* ز شرم روی تو در باغ وقت گل چیدن
* گل آب گردد و از دست باغبان بچکد
شعر کامل
اوحدی