سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 394

1. بتا پای این ره نداری چه پویی

2. دلا جان آن بت ندانی چه گویی

3. ازین رهروان مخالف چه چاره

4. که بر لافگاه سر چار سویی

5. اگر عاشقی کفر و ایمان یکی دان

6. که در عقل رعناست این تندخویی

7. تو جانی و انگاشتی که شخصی

8. تو آبی و پنداشتستی سبویی

9. همه چیز را تا نجویی نیابی

10. جز این دوست را تا نیابی نجویی

11. یقین دان که تو او نباشی ولیکن

12. چو تو در میانه نباشی تو اویی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دوستان عیب نظربازی حافظ مکنید
* که من او را ز محبان شما می‌بینم
شعر کامل
حافظ
* منم دیوانه و او سرو قامت
* حدیث راست از دیوانه پرسید
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* دل ز قید جسم چون آزاد گردد وا شود
* چون حباب از خود کند قالب تهی دریا شود
شعر کامل
صائب تبریزی