لینک اشتراک گذاری
کپی شد
سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 52

1. کار تو پیوسته آزارست گویی نیست هست

2. زین سبب کار دلم زارست گویی نیست هست

3. خصم تو بازار من بشکست و با خصم ای صنم

4. مر ترا پیوسته بازارست گویی نیست هست

5. تا به خروارست شکر لعل نوشین ترا

6. در دلم عشقت به خروارست گویی نیست هست

7. طرهٔ طرار تو دل دزدد از مردم همی

8. شد یقین کان طره طرارست گویی نیست هست

9. ماهرویا تا تو کردی رایت صحبت نگون

10. رایت صبرم نگونسارست گویی نیست هست

11. بوسه‌ای را زان لب چون لعل نوشینت به جان

12. چاکر مسکین خریدارست گویی نیست هست

13. نرگس خونخوار تو پیوسته خون ریزد همی

14. نرگست بس شوخ و خونخوارست گویی نیست هست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

حمایت مالی

حمایت مالی داوطلبانه و اختیاری

ابیات برگزیده

* نقش لب تو از شکر و پسته بسته‌اند
* زلف و رخت ز نسترن و لاله رسته‌اند
شعر کامل
اوحدی
* ظالم به ظلم خویش گرفتار می شود
* از پیچ و تاب نیست رهایی کمند را
شعر کامل
صائب تبریزی
* ز دور باده به جان راحتی رسان ساقی
* که رنج خاطرم از جور دور گردون است
شعر کامل
حافظ