سنایی_دیوانقصیده و قطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 171

1. اگر پای تو از خط خطا گامی بعیدستی

2. بر تخت تو اندر دین بر از عرش مجیدستی

3. وگر امروز طبع تو ز طراری نه طاقستی

4. وگر غفلت ز رزاقی زر فرد آفریدستی

5. ز عشق آن یکی سلطان طاعت شادمان بودی

6. ز رشک آن دگر شیطان شهوت مستزیدستی

7. تو مستی زان نیاری رفت در بازار عشاقان

8. اگر زر بودیی بر سنگ صرافان پدیدستی

9. همیشه این همی خوانی که دست من درین عالم

10. گشاده‌تر ز دست و تیغ سلطان عمیدستی

11. همیشه خواب این بینی که یارب کاشکی دانم

12. سر انگشت من صندوق خلقان را کلیدستی

13. اگر بخت و رضا در تحت رای بلحکم بودی

14. وگر لوح و قلم در دست شاگرد یزیدستی

15. نباشد آنکه تو خواهی و گر نه این چنین بودی

16. همه رو سالکان خواهند گر هر روز عیدستی

17. اگر بودی دلت مشتاق در گفتار بسم‌الله

18. ترا هر دم هزاران نعرهٔ «هل من مزید» ستی

19. وگر عاجز سنایی نیستی در دست نااهلان

20. ز سر سامری عالم پر از پیک و بریدستی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا خار غم عشقت آویخته در دامن
* کوته نظری باشد رفتن به گلستان‌ها
شعر کامل
سعدی
* محراب ابرویت بنما تا سحرگهی
* دست دعا برآرم و در گردن آرمت
شعر کامل
حافظ
* تو از قبیله خوبان سست پیمانی
* من از جماعت عشاق سخت پیوندم
شعر کامل
فروغی بسطامی