سنایی_دیوانقصیده و قطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 61

1. با سنایی سره بود او چو یکی دانگ نداشت

2. چون دو دانگش به هم افتاد به غایت بد شد

3. به قبول دو سه نسناس به نزدیک خران

4. گر چه دی بی‌خردی بود کنون بخرد شد

5. راست چون تا که جز آحاد شماریش نبود

6. چون مگس بر سر او رید نهش نهصد شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی
* عشق محمد بس است و آل محمد
شعر کامل
سعدی
* یعقوب اگر چاه زنخدان تو بیند
* بی خود فکند یوسف خود را به چه تو
شعر کامل
فروغی بسطامی
* کار زلف توست مشک‌افشانی و نظارگان
* مصلحت را تهمتی بر نافهٔ چین بسته‌اند
شعر کامل
حافظ