سنایی_حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقهالباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی و احواله (فهرست)

شمارهٔ 40-اندر بیان ظلومی و جهولی انسان کما قال‌اللّٰه تعالی: وحملها الانسان انّه کان ظلوما جهولا

1. هیچ بدنامی آدمی را پیش

2. از ظلومی و از جهولی خویش

3. چه حدیثست هرچه پیش آید

4. همه از ظلم و جهل خویش آید

5. حق پسندست عالم و عادل

6. بنده‌گه ظالمست و گه جاهل

7. آدمی با گنه شکسته‌ترست

8. پای طاوس چشم زخم پرست

9. کانکه گوید منم شده معصوم

10. اوست بر نفس خویشتن میشوم

11. کانکه خود را شکسته دل بیند

12. خویشتن را به دل خجل بیند

13. اوست شایستهٔ خدای کریم

14. ایمن است از عذاب نار جحیم

15. گفت داود را خدای جهان

16. که منم یاور شکسته دلان

17. جان پاکان خزانهٔ فلکست

18. جسم نیکان نشیمن ملکست

19. جسم تو گرچه ناپسندیده است

20. شوخ چشمست لیک خوش دیده است

21. آدمی سر به سر همه آهوست

22. ظن چنان آیدش که بس نیکوست

23. عیب دارد دو صد هزاران بیش

24. هنرش آنکه از بهایم پیش

25. گر بود زینتش ز عقل و ادب

26. ورنه هم با بهایم است نسب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون شیشه شکسته و تاک بریده ام
* عاجز به دست گریه بی اختیار خویش
شعر کامل
صائب تبریزی
* تاک بالا دست من بیعت به طوبی بسته است
* خوشه ام عقد اخوت با ثریا بسته است
شعر کامل
صائب تبریزی
* با تهیدستی قناعت کن که نی
* بینوا گردد چوپر شکر شود
شعر کامل
صائب تبریزی