سنایی_حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقهالباب السّابع فصل فی‌الغرور و الغفلة والنسیان و حبّ‌الامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیان‌الموت والبعث والنشر (فهرست)

شمارهٔ 24-فی تسلّی قلوب الاخوة والاخوات

1. شوی خود را زنی بدید دژم

2. تنگ دل شد به شوی گفت این غم

3. گر برای منست بادی شاد

4. ور برای دل است پیشت باد

5. از پی نان مریز آب از روی

6. بوحبیشی ز بوغیاث مجوی

7. آبروی از برای نان برود

8. طمع نان بود که جان برود

9. چون نه نیکی نه قابل نیکی

10. تو و کاکا و کوکو و کی کی

11. زهد عیسی و حرص قارون بین

12. گفته در شأن آن و در حق این

13. و رفعنا به نردبان نیاز

14. فخسفنا ز سر نشیبی آز

15. آن به زهد آسمان گرفته به ناز

16. وین شده خاک خورده از پی آز

17. عقل و جان گفته از پی زر و سیم

18. انّ ربّی بکیدهّن علیم

19. آفت آدمی ز دنیی دان

20. راحت جان و تن ز عقبی دان

21. مرد خرسند میر کوی بود

22. که طمع زنگ آب روی بود

23. در نگر بی‌مزاج و خاطر دون

24. زین دو معنی به عیسی و قارون

25. قصّهٔ یوسف ار ندانی تو

26. چون ز قرآن همی نخوانی تو

27. چون ز زن بود آفت و المش

28. راند قرآن به کام او قلمش

29. مرد دنیی کرامتی نبود

30. قیمتی جز قیامتی نبود

31. گر ترا خشم و آز بگذارد

32. بر زمین موری از تو نازارد

33. ار چنانی مبارکت باد آن

34. ورنه این کن وزو جهان بستان

35. ورنه از حرص گندمی پی خورد

36. گرد خود همچو آسیا می‌گرد

37. حرص را بر نه از قناعت بند

38. وانگه از دور او گری و تو خند

39. باب نسیان تمام گشت سخن

40. سخن آرم ز دوست و ز دشمن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آخر به چه گویم هست از خود خبرم چون نیست
* وز بهر چه گویم نیست با وی نظرم چون هست
شعر کامل
حافظ
* صبح می‌خندد و من گریه کنان از غم دوست
* ای دم صبح چه داری خبر از مقدم دوست
شعر کامل
سعدی
* ای صبا امشبم مدد فرمای
* که سحرگه شکفتنم هوس است
شعر کامل
حافظ