سنایی_حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقهالباب الثامن ذکرالسطان یستنزل‌الامان (فهرست)

شمارهٔ 30-اندر رادی و حسن سیرت پادشاه

1. سال قحطی یکی به کسری گفت

2. کابر بر خلق شد به باران زُفت

3. گفت کانبارخانه بگشادیم

4. ابر گر زفت گشت ما رادیم

5. صبح‌وار از پی ضیا بدمیم

6. که نه ما در سخا ز ابر کمیم

7. دیم ما هست اگر دم او نیست

8. نام ما هست اگر نم او نیست

9. نم ابر ار ز خلق بگسسته است

10. دست ما را که در سخا بسته است

11. نه فلک را به کام بگذاریم

12. پنج و چار و سه را بینباریم

13. ابروار از برای ایشانیم

14. تا بر ایشان گهر برافشانیم

15. ما سخی‌تر ز ابر و بارانیم

16. به گه قحط مُعطی نانیم

17. گنج و انبار ما برای شماست

18. وین خزاین همه عطای شماست

19. گرسنه مردمان و کسری سیر

20. سگ بُوَد این چنین امیر نه شیر

21. روز پاداش ماه باید شاه

22. باز بهرام وقت بادافراه

23. به تهوّر ز گور کور مجوش

24. به مدارا ز شیر شیر بدوش

25. مر ترا آمده‌ست چون اشراف

26. شیر کشتن به خلق آهو ناف

27. عدل را یار خویش کن رستی

28. ورنه پیمان و عهد بشکستی

29. عدل ورز و به گرد ظلم مگرد

30. ظلم ازین مملکت برآرد گرد

31. شاه عادل بُوَد به ملک اندر

32. نایب کردگار و پیغامبر

33. باز ظالم بود ز آتش و دود

34. یار دجّال و نایب نمرود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من همان روز ز فرهاد طمع ببریدم
* که عنان دل شیدا به لب شیرین داد
شعر کامل
حافظ
* حافظ منشین بی می و معشوق زمانی
* کایام گل و یاسمن و عید صیام است
شعر کامل
حافظ
* حدیث عشق نداند کسی که در همه عمر
* به سر نکوفته باشد در سرایی را
شعر کامل
سعدی