سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 103

1. کیست کاندر دو جهان عاشق دیدار تو نیست

2. کو کسی کو بدل و دیده خریدار تو نیست

3. دور کن پرده زرخسار و رقیب از پهلو

4. که مرا طاقت نادیدن دیدار تو نیست

5. در تو حیرانم وآنکس که ندانست ترا

6. وندر آن کس که بدانست وطلب کارتو نیست

7. در طلب کاری گلزار وصالت امروز

8. نیست راهی که درو پای من وخار تو نیست

9. شربت وصل ترا وقت صلای عام است

10. زآنکه در شهر کسی نیست که بیمار تو نیست

11. من بشکرانه وصلت دل وجان پیش کشم

12. گر متاع دل وجان کاسد بازار تو نیست

13. در بهای نظری از تو بدادم جانی

14. بپذیر از من اگرچند سزاوار تو نیست

15. وصل تو خواستم از لطف تو روزی، گفتی

16. چون مرا رای بود حاجت گفتار تو نیست

17. سیف فرغانی ازتو بکه نالد چون هیچ

18. «کس ندانم که درین شهر گرفتار تو نیست »


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نمی‌بینم از همدمان هیچ بر جای
* دلم خون شد از غصه ساقی کجایی
شعر کامل
حافظ
* همچون شقایقم دل خونین سیاه شد
* کان سرو نوبر آمده از بوستان برفت
شعر کامل
سعدی
* ز بس که گشته ام از فکر آن میان باریک
* زشرم مردم باریک بین نهان شده ام
شعر کامل
جامی