سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 151

1. روی تو که ماه را خجل دارد

2. شاهی است که ملک جان و دل دارد

3. یک ترک ز لشکر جمال تو

4. از ملک ولایت چگل دارد

5. وآن سدره منتهای قد تو

6. مر طوبی را بزیر ظل دارد

7. دل نبود از تو منفصل زیرا

8. چشم از تو خیال متصل دارد

9. غم ملک دلت و او درین دعوی

10. از قاضی عشق تو سجل دارد

11. گفتم ببساط وصل پیوندم

12. ای تن ز تو پای روح گل دارد

13. چل صبح بجوی از آنکه این دلبر

14. ماهیست که روزها چهل دارد

15. در خطبه وصفش ار خطایی رفت

16. عقل از چه مرا بدان خجل دارد

17. در جامع تن که منبر روح است

18. شمشیر زبان خطیب دل دارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در ماهتاب دوش خرامان همی شدی
* ماهت بدید و چادر شب پیش رو گرفت
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* دوستان دختر رز توبه ز مستوری کرد
* شد سوی محتسب و کار به دستوری کرد
شعر کامل
حافظ
* اندرین شهر دلم بستهٔ گندم گونیست
* ورنه صد شهر چنین را به جوی نفروشم
شعر کامل
اوحدی