سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 396

1. گر دست رسد روزی در پات سرافشانم

2. هر چند نثارت را لایق نبود جانم

3. پیش گل سیمینت چون شاخ خزان دیده

4. با این همه بی برگی از باد زرافشانم

5. گفتم که بجمعیت چون آب روانم کن

6. بادی که همی داری چون خاک پریشانم؟

7. شکر از تو بدین نعمت ذکریست که کم گویم

8. صبر از تو بدین طاقت کاریست که نتوانم

9. در کار تو از یاران هیچم مددی ناید

10. ای جمله مدد از تو مگذار بدیشانم

11. گر عشق بیک بازی صد جان ببرد از من

12. دست آن منست ای جان چون با تو همی مانم

13. زآن صورت جان پرور یادم دهد ای دلبر

14. هر نقش که می بینم هر حرف که می خوانم

15. چون ابر بسی بودم گریان ز فراق تو

16. ای گل بوصال خود چون غنچه بخندانم

17. شاهین جهانگیری از دام برون رفته

18. با دست نمی آیی چندانت که می خوانم

19. من بلبلم و هرگز زین شهره نوانکند

20. بی برگی شاخ گل خامش بزمستانم

21. من در طلب وصلت چون سیف نیم خاکی

22. ریگم، نتوان کردن سیراب ببارانم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* طفیل هستی عشقند آدمی و پری
* ارادتی بنما تا سعادتی ببری
شعر کامل
حافظ
* مشکل که رود داغت هرگز ز دل چاکم
* تا لاله مگر روزی سر برزند از خاکم
شعر کامل
هلالی جغتایی
* چو ماه نو سر از پای تواضع بر نمی دارم
* اگر با آن بزرگی آسمان گیرد رکابم را
شعر کامل
صائب تبریزی