سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 553

1. ای چون تو نبوده گل در هیچ گلستانی

2. آن کار چه کارست آن کو تازه کند جانی

3. گرچه نتوان گفتن می خوردن و خوش خفتن

4. در زیر درخت گل با چون تو گلستانی

5. کآنجا ز هوا نبود در طبع تقاضایی

6. وآنجا ز حیا نبود بر بوسه نگهبانی

7. عاشق ز لب جانان خمری چو عسل نوشد

8. زاهد بترش رویی با سرکه خورد نانی

9. یک روز مرا گفتی کامت بدهم یک شب

10. سیراب کجا گردد این تشنه ببارانی

11. صاحب هوسان هریک نسبت بکسی دارند

12. چون من مگسی دارد چون تو شکرستانی

13. در خانه نشین ورنی بر روی فگن برقع

14. کآشفته شود ناگه شهر از چو تو سلطانی

15. با دشمن بذ گویم شد دوست رقیب تو

16. بهر تو روا دارم زاغی بزمستانی

17. گر سیف سرخو را اندر قدمت مالد

18. پای ملخی بخشد موری بسلیمانی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* غرض از کون تو بودی که ز پروردن نخل
* گرچه از خار گذر نیست غرض هم رطبست
شعر کامل
انوری
* شعرها پیشت چنان باشد که از شهر حجاز
* با یکی خرما کسی هجرت کند سوی هجر
شعر کامل
سنایی
* دوای عشق گویند از سفر خیزد چه دانستم
* که در دل مهر آن مه خواهد افزون شد به هر منزل
شعر کامل
جامی