سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 554

1. ایا بحسن رخت را لوای سلطانی

2. بروی صورت زیبای حسن را جانی

3. خطیست بر رخ تو از مداد نورالله

4. نه از حروف مرکب چو خط پیشانی

5. من از لطافت جان تو چون کنم تعبیر

6. که جسم تو ز صفا عالمیست روحانی

7. ز بوستان جمال تو در سفال جهان

8. سپر غمیست ملون بهار ریحانی

9. برآن زمین که توی با تو مرد میدان نیست

10. بگوی مهر و مه این آسمان چوگانی

11. من از تو چون مگس از خوان جدا نخواهم شد

12. وگر چنانکه زنندم بسان سرخوانی

13. بسان نکته از یاد رفته باز آیم

14. ورم بتیغ زبان چون سخن همی رانی

15. چو مرغ سیر سوی آشیانه آیم باز

16. چو باز رفته گرم سوی خویشتن خوانی

17. مرا سخن ز تو در دل همی شود پیدا

18. که در درون من اندیشه وار پنهانی

19. بوصف صفحه رویت کتابها سازم

20. وگرچه روی ز من چون ورق بگردانی

21. من از تعصب دین دشمن ترا کافر

22. بگویم و نکند رخنه در مسلمانی

23. غم تو در دل از آثار فیض رحمانست

24. چو خاطر ملکی در نفوس انسانی

25. بزیر پای درخت قد تو می خواهم

26. که همچو شاخ ببادی کنم سرافشانی

27. هوای چون تو پری روی در سر چو منی

28. بدست دیو بود خاتم سلیمانی

29. دل منست ز عالم حواله گاه غمت

30. حواله چند کنی گنج را بویرانی

31. همی خوهم که مرا از جهانیان باشد

32. فراغتی که تو داری ز سیف فرغانی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ابر و باران و من و یار ستاده به وداع
* من جدا گریه کنان، ابر جدا، یار جدا
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* تا غوطه در عرق نزند جبهه کریم
* گرد خجالت از رخ سایل نمی رود
شعر کامل
صائب تبریزی
* باشد قدح همیشه ز افتادگی عزیز
* از سرکشی کنند نگونسار شیشه را
شعر کامل
صائب تبریزی