سیف فرغانی_دیوانقصیده و قطعه (فهرست)

شمارهٔ 107

1. ایا درویش رعناوش چو مطرب با سماعت خوش

2. بنزد ره روان بازیست رقص خرس وار تو

3. چه گویی نی روش اینجا بخرقه است آب روی تو

4. چه گویی همچو گل تنها برنگست اعتبار تو

5. بهانه بر قدر چه نهی قدم در راه نه، گرچه

6. ز دست جبر در بندست پای اختیار تو

7. باسب همت عالی توانی ره بسر بردن

8. گر آید در رکاب جهد پای اقتدار تو

9. بدرویشی بکنجی در برو بنشین و پس بنگر

10. جهانداران غلام تو جهان ملک و عقار تو

11. ترا عاری بود زآن پس شراب از جام جم خوردن

12. چو شد در جشن درویشی ز خرسندی عقار تو

13. ز تلخی ترش رویان شد آخر کام شیرینت

14. چو شور آب قناعت شد شراب خوش گوار تو

15. ترا در گلستان جان هزارانند چون بلبل

16. وزین باب ار سخن گویی بود فصل بهار تو

17. سخن مانند بستانست و ذکر دوست دروی گل

18. چو بلبل صد نوا دارد درین بستان هزار تو

19. تو چنگی در کنار دهر و صاحب دل کند حالت

20. چو زین سان در نوا آید بریشم وار تار تو

21. چو تیز آهنگ شد قولت، نباشد سیف فرغانی

22. غزل سازی درین پرده که باشد دستیار تو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زین همرهان سست عناصر دلم گرفت
* شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
شعر کامل
مولوی
* جعد بنفشه بین ز نسیم سحرگهی
* همچون شکنج طره خوبان گرفته خم
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* بس که شب ها دور از آن گل خاک بر سر می کنم
* همچو سبزه صبحدم از خاک سر بر می کنم
شعر کامل
جامی