شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1002

1. جام گیتی نماست یعنی دل

2. مظهر کبریاست یعنی دل

3. دردمند است و درد می نوشد

4. دُرد دردش دواست یعنی دل

5. دل نظر گاه حضرت عشق است

6. مثل او خود کجاست یعنی دل

7. خلوت دل سرای سلطان است

8. فارغ از دو سراست یعنی دل

9. گنج و گنجینهٔ طلسم نگر

10. جامع انتهاست یعنی دل

11. در ولایت ولی کامل اوست

12. روز و شب با خداست یعنی دل

13. نعمت الله به ذوق می گوید

14. جان و جانان ماست یعنی دل


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین
* به چین زلف تو آید به بتگری آموخت
شعر کامل
سعدی
* دروازه هستی را جز ذوق مدان ای جان
* این نکته شیرین را در جان بنشان ای جان
شعر کامل
مولوی
* چو خورشید زرین سپر برگرفت
* شب آن شعر پیروزه بر سر گرفت
شعر کامل
فردوسی