شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1082

1. من به خدا که از خدا غیر خدا نمی خوهم

2. درد دلم دوا بود از تو دوا نمی خوهم

3. ساکن خلوت دلم بر در گل چرا روم

4. شاه جهان جان منم نان چو گدا نمی خوهم

5. بر سر دار عشق او تا که قدم نهاده ام

6. دیر فنا گذاشتم دار بقا نمی خوهم

7. روضه تو را و حور هم ، نار تو را و نور هم

8. من به خدا که راضیم جز که رضا نمی خوهم

9. آل عبایم و یقین اهل غنا فقیر من

10. ظن غلط مبر که من چون تو غنا نمی خوهم

11. سفره صفت برای نان حلقه به گوش کی شوم

12. از طبق زرینهٔ خوان ابا نمی خوهم

13. از خط و از خطای تو خطهٔ ما مقدس است

14. راه صواب می روم ملک ختا نمی خوهم

15. مال وبال خواجه است گشته به مال مبتلا

16. گر تو بلا همی خوهی بنده بلا نمی خوهم

17. نکتهٔ عشق خوانده ام از ورق کتاب حق

18. معنی سر این سخن از فقها نمی خوهم

19. رحمت او برای من نعمت او فدای من

20. در بر اوست جای من جاه شما نمی خوهم

21. مست شراب وحدتم نیست خمار کثرتم

22. سید ملک عزتم غیر خدا نمی خوهم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفت دیوانه مشو دیده ز مهتاب بدوز
* وقت آن نیست‌که مهتاب به‌گز پیمایی
شعر کامل
قاآنی
* چو غنچه نکهت خود از صبا دریغ مدار
* ز آشنا سخن آشنا دریغ مدار
شعر کامل
صائب تبریزی
* اگرچه عارض جانان سرشک و روی من دارد
* یکی چون شاخ آذرگون یکی چون برگ نیلوفر
شعر کامل
امیر معزی