شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1416

1. خیالش نقش می بندد بهه دیده

2. چنان نقش و چنین دیده که دیده

3. دو چشمم روشن است از نور رویش

4. به مردم می نمایم آن به دیده

5. خیال عارضش در دیدهٔ ما

6. بود نقشی بر آبی خوش کشیده

7. صبا در گلستان می خواند شعرم

8. شنیده غنچه و جامه دریده

9. درآمد از درم ساقی سرمست

10. چنان شاهی مرا مهمان رسیده

11. دلم آئینه گیتی نمائی است

12. به لطف خود لطیفش آفریده

13. فتاده آتشی در نی دگر بار

14. مگر از سیدم حرفی شنیده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ازگریه چشم هرکه چو بادام شد سفید
* نظاره بنفشه خطان است چاره اش
شعر کامل
صائب تبریزی
* کنون که در چمن آمد گل از عدم به وجود
* بنفشه در قدم او نهاد سر به سجود
شعر کامل
حافظ
* این باد بهار بوستانست
* یا بوی وصال دوستانست
شعر کامل
سعدی