شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 184

1. نعمت الله امام رندان است

2. نور چشم تمام رندان است

3. باز از دولت چنان شاهی

4. همه عالم به کام رندان است

5. دور رندی و وقت میخواریست

6. روزگار نظام رندان است

7. قول مستانه ای که میشنوی

8. دو سه حرف از کلام رندان است

9. آن سلامی که سنت است به ما

10. در حقیقت کلام رندان است

11. آن شرابی که روحت افزاید

12. جرعه ای می ز جام رندان است

13. شاه ما حکم انّما دارد

14. آن نشانش به نام رندان است

15. به خرابات رو خوشی بنشین

16. این نصیحت به نام رندان است

17. بزم عشقست و عاشقان سرمست

18. سید ما غلام رندان است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پارسایی و سلامت هوسم بود ولی
* شیوه‌ای می‌کند آن نرگس فتان که مپرس
شعر کامل
حافظ
* رنگ بر روی سهیل از عرق شرم نماند
* این چه رنگ است که آن سیب ز نخدان دارد
شعر کامل
صائب تبریزی
* از زلف دهد بنفشه را تاب
* وز چهره گل شکفته را آب
شعر کامل
نظامی