شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 236

1. عاشقان حضرت او را نیازی دیگر است

2. عشق او را آتش و سوز و گدازی دیگر است

3. ترک سرمست است عشقش دل به غارت می برد

4. در سواد دل همیشه ترکتازی دیگر است

5. می نوازد مطرب عشاق ساز ما به ذوق

6. جان فدای ساز او کاین ساز ، سازی دیگر است

7. عشقبازی نیست بازی کار شهبازی بود

8. عشق اگر بازی بیا کاین شاهبازی دیگر است

9. رو به هر جانب که آرم قبلهٔ من روی اوست

10. ابرویش محراب می سازم نمازی دیگر است

11. بینوایان را به لطف خود نوازش می کند

12. ساقی سرمست ما عاشق نوازی دیگر است

13. محرم رازیم و دایم در حرم با سیدیم

14. راز می گوئیم و این اسرار رازی دیگر است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بند بگسل باش آزاد ای پسر
* چند باشی بند سیم و بند زر
شعر کامل
مولوی
* نگرفت در تو گریه حافظ به هیچ رو
* حیران آن دلم که کم از سنگ خاره نیست
شعر کامل
حافظ
* رنگ بر روی سهیل از عرق شرم نماند
* این چه رنگ است که آن سیب ز نخدان دارد
شعر کامل
صائب تبریزی