شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 237

1. ای عاشقان ای عاشقان ما را بیانی دیگر است

2. ای عارفان ای عارفان ما را نشانی دیگر است

3. ای بلبلان ای بلبلان ما را نوا خوشتر بود

4. زیرا که این گلزار ما از بوستانی دیگر است

5. ای خسروشیرین سخن ای یوسف گل پیرهن

6. ای طوطی شکرشکن ما را زبانی دیگر است

7. یاری که اندرکار دل جان داد در بازار دل

8. همچون دل صاحبدلان زنده به جانی دیگر است

9. خورشیدجمشید فلک بر آسمان چارم است

10. مهر منیر عاشقان بر آسمانی دیگر است

11. تا عین عشقش دیده ام مهرش به جان بگزیده ام

12. در آشکارا و نهان ما را عیانی دیگر است

13. اقلیم دل شد ملک جان شهر تن آید این جهان

14. کون و مکان عاشقان در لامکانی دیگر است

15. رند و در میخانه ها صوفی و کنج صومعه

16. مارا سریر سلطنت برآستانی دیگر است

17. سیدمرا جانان بود هم دردو هم درمان بود

18. جانم فدای جان او کو از جهانی دیگر است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تاک بالا دست من بیعت به طوبی بسته است
* خوشه ام عقد اخوت با ثریا بسته است
شعر کامل
صائب تبریزی
* ترک هواست، کشتی دریای معرفت
* عارف به ذات شو نه به دلق قلندری
شعر کامل
سعدی
* یک سینه بی داغ محال است گذارد
* این چهره چون لاله ستانی که تو داری
شعر کامل
صائب تبریزی