شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 304

1. عالم بدن است و عشق جان است

2. جان است که در بدن روان است

3. عشقست که عاشق است و معشوق

4. عشق است که عین این و آن است

5. عشق است که نور دیدهٔ ماست

6. چون نور به چشم ما عیان است

7. بنشسته به تخت دل چو شاهی

8. عشق است که پادشه نشان است

9. عشق است که زنده دل از آنیم

10. عشق است که جان جاودان است

11. عاشق چو غلام و عشق سلطان

12. عشق است که شاه عاشقان است

13. عشق است که عقل بندهٔ اوست

14. عشق است که سید زمان است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل تهی ناشده از خویش به جایی نرسد
* تا بود پر ز شکر نی به نوایی نرسد
شعر کامل
صائب تبریزی
* چه ماتم است ندانم نهفته در دل خاک
* که رخ به خون جگر شسته لاله می روید
شعر کامل
صائب تبریزی
* چو گنجی باش پنهان در خرابی
* چو نیلوفر فرو بر سر در آبی
شعر کامل
سلمان ساوجی