شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 305

1. جانست که در بدن روانست

2. عالم بدن است و عشق جانست

3. تن زنده به جان و جان به جانان

4. دریاب که قول عاشقانست

5. با صورت و معنئی که او راست

6. چه جای معانی و بیانست

7. عشقست که عاشقان و معشوق

8. عشق ار داری همین همانست

9. خورشید به ماه رو نموده

10. هر ذره که بینی آن چنانست

11. در آینهٔ وجود عالم

12. آن نور به چشم ما عیانست

13. سید شاه است و بنده بنده

14. او سید پادشه نشانست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای که می خندی چو گل در بوستان بی اختیار
* از گلاب گریه بی اختیار اندیشه کن
شعر کامل
صائب تبریزی
* دو دوست قدر شناسند عهد صحبت را
* که مدتی ببریدند و بازپیوستند
شعر کامل
سعدی
* پروانه ایم، لیک نسوزیم خویش را
* در محفلی که روغن گل در چراغ نیست
شعر کامل
صائب تبریزی