شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 320

1. درد عشقش دوای جان من است

2. دُرد دردش شفای جان من است

3. جان من تا گدای حضرت اوست

4. شاه شاهان گدای جان من است

5. جان من در هوای اوست مدام

6. همه جان در هوای جان من است

7. حال جان مرا کسی داند

8. که چو من آشنای جان من است

9. عشق او را به جان خریدارم

10. گرچه عشقش بلای جان من است

11. جان من از برای جانان است

12. عشق جانان برای جان من است

13. او مرا کشت و زندهٔ ابدم

14. سیدم خونبهای جان من است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زان می که داد حسن و لطافت به ارغوان
* بیرون فکند لطف مزاج از رخش به خوی
شعر کامل
حافظ
* سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی
* به عمل کار برآید به سخندانی نیست
شعر کامل
سعدی
* به سرکشی خود ای سرو جویبار مناز
* که گر بدو رسی از شرم سر فروداری
شعر کامل
حافظ