شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 323

1. در نظر آنکه نور چشم من است

2. یوسف نازنین و پیرهن است

3. همه عالم تن است و او جان است

4. روشنست آفتاب و مه بدن است

5. چشم مستی نموده کاین عین است

6. سر میمی گشوده کاین دهن است

7. چون یکی در یکی یکی باشد

8. گر بگویم هزار یک سخن است

9. غیر از نیست ور تو گوئی هست

10. همه نقش خیال مرد و زن است

11. دل ما تخت گاه سلطان است

12. عشق او پادشاه انجمن است

13. نعمة الله بود ز آل حسین

14. در همه جا چو بوالحسن حسن است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سهی سرو آن زمان شد در چمن سست
* که سیمین نار تو بر نارون رست
شعر کامل
نظامی
* بیگناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق
* یوسف از دامان پاک خود به زندان می شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* خموش حافظ و از جور یار ناله مکن
* تو را که گفت که در روی خوب حیران باش
شعر کامل
حافظ