شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 420

1. دل ز جان بگذشت و جانان بازیافت

2. ترک یک جان کرد و صد جان بازیافت

3. بست زُناری ز کفر زلف او

4. مو به مو اسرار ایمان بازیافت

5. خویش را در عشق او گم کرده بود

6. تا که از لطف خدا آن بازیافت

7. دُرد درد عشق او بسیار خورد

8. لاجرم در درد درمان بازیافت

9. گنج او در کنج دل می جست جان

10. گرچه مشکل بود آسان بازیافت

11. گرد میخانه همی گشتی مدام

12. یار خود در بزم رندان بازیافت

13. نعمت الله چون به دست او فتاد

14. سید سرمست مستان بازیافت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من گدا و تمنای وصل او هیهات
* مگر به خواب ببینم خیال منظر دوست
شعر کامل
حافظ
* آب چشمم مگر از خاک درت چاره شود
* ورنه این سیل پیاپی بکند بنیادم
شعر کامل
فروغی بسطامی
* با وجود تو لب و چشم نظربازان را
* هوس شکر و اندیشهٔ بادام نماند
شعر کامل
فروغی بسطامی