شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 421

1. جان به خلوت سرای جانان رفت

2. دل سرمست سوی مستان رفت

3. آفتابی به ماه رو بنمود

4. گشت پیدا و باز پنهان رفت

5. مدتی زاهدی همی کردم

6. توبه بشکستم این زمان آن رفت

7. عمر باقی که هست دریابش

8. در پی عمر رفته نتوان رفت

9. هرکه جمعیتی ز خویش نیافت

10. ماند بیگانه و پریشان رفت

11. باز حیران ز خاک برخیزد

12. از جهان هر کسی که حیران رفت

13. نعمت الله رفیق سید شد

14. یار ما رفت گوئیا جان رفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
* هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور
شعر کامل
حافظ
* با چنین قامت و بالا چو درآیی در باغ
* سر بزیر آورد و پای تو بوسد عرعر
شعر کامل
سیف فرغانی
* گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد
* گفتا خموش حافظ کاین غصه هم سر آید
شعر کامل
حافظ