شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 488

1. نقل ما چون نقد سرمستان بود

2. در همه عالم از آن دستان بود

3. دست ما و دامن او بعد از این

4. خوش بود دستی کز آن دستان بود

5. روضهٔ ما جنت پر حوریان

6. بوستان شیخ در ماهان بود

7. چشم ما تا دید آب رو از آن

8. در نظر دریای بی پایان بود

9. هر که باشد عارف ذات و صفات

10. شاید ار گوئی که او انسان بود

11. عاشق او زنده باشد تا ابد

12. جان عاشق زنده از جانان بود

13. گر خراب است خانهٔ ما باک نیست

14. جای گنجش در دل ویران بود

15. هر که آید در نظر ای نور چشم

16. آن نمی گویم ولیکن آن بود

17. در خرابات فنا خوش ساکنیم

18. نعمت الله میر سرمستان بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای ز عشقت عالمی ویران شده
* قصد این ویرانه کردی عاقبت
شعر کامل
مولوی
* شبی قیرگون ماه پنهان شده
* به خواب اندرون مرغ و دام و دده
شعر کامل
فردوسی
* کار هر دل نیست راز عشق پنهان داشتن
* زور این می می کند چون نار خندان شیشه را
شعر کامل
صائب تبریزی