شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 523

1. عین دریائیم و ما را موج دریا می کشد

2. وین دل دریا دل ما سوی مأوا می کشد

3. مشکل ما چون که حلوای لبش حل می کند

4. دور نبود خاطر ما گر به حلوا می کشد

5. دست ما و دامن او آب چشم و خاک راه

6. گرچه سرو قامت او دامن از ما می کشد

7. جذبهٔ او می کشد ما را به میخانه مدام

8. ما از آن خوش می رویم آنجا که ما را می کشد

9. یک سر موئی سخن از زلف او گفتم ولی

10. شد پریشان خاطرم هم سر به سودا می کشد

11. می کشد نقش خیال وی نماید در نظر

12. هر که بیند همچو ما بیند که زیبا می کشد

13. نعمت الله را مدام از وی عطائی می رسد

14. کار سید لاجرم هر لحظه بالا می کشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خوشا آن دم کز استغنای مستی
* فراغت باشد از شاه و وزیرم
شعر کامل
حافظ
* شعر من شعرست و شعر دیگران هم شعر لیک
* ذوق نیشکر کجا یابد مذاق از بوریا
شعر کامل
سلمان ساوجی
* دو دوست قدر شناسند عهد صحبت را
* که مدتی ببریدند و بازپیوستند
شعر کامل
سعدی