شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 543

1. از احد احمد آشکارا شد

2. هم به احمد احد هویدا شد

3. در شهادت احد کمر بربست

4. میم احمد ز غیب پیدا شد

5. آن یکی در عدد ظهوری کرد

6. صد عدد از یکی مهیا شد

7. قطره و بحر و جو همه آبند

8. ما نگوئیم قطره دریا شد

9. موج بحریم و عین ما آب است

10. نتوان گفت ما که از ما شد

11. آفتاب وجود رو بنمود

12. ذرهٔ کاینات در وا شد

13. آمد و شد حقیقتاً خود نیست

14. به مجاز است کآمد و یا شد

15. خم می خوش خوشی به جوش آمد

16. راز سر بسته آشکارا شد

17. نعمت الله پرده را برداشت

18. مشکلاتی که بود حل واشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با همه عطف دامنت آیدم از صبا عجب
* کز گذر تو خاک را مشک ختن نمی‌کند
شعر کامل
حافظ
* چون تویی نرگس باغ نظر ای چشم و چراغ
* سر چرا بر من دلخسته گران می‌داری
شعر کامل
حافظ
* درین ریاض ترا چشم موشکافی نیست
* وگرنه طره لیلی است بید مجنونش
شعر کامل
صائب تبریزی