شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 544

1. آفتابی به ماه پیدا شد

2. صورت و معنئی هویدا شد

3. ظاهر و باطنی به هم بنمود

4. اول و آخری مهیا شد

5. در همه آینه یکی بیند

6. دیدهٔ روشنی که بینا شد

7. آمد و شد حقیقتا خود نیست

8. به مجاز است کآمد و یا شد

9. به خرابات رفت خاطر ما

10. چون از آنجاست باز آنجا شد

11. جان دریا دلم قفس بشکست

12. مرغ آبی به سوی مأوا شد

13. نعمت الله خدا به ما بخشید

14. نقد سید به بنده پیدا شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست
* در میان این و آن فرصت شمار امروز را
شعر کامل
سعدی
* با صبا در چمن لاله سحر می‌گفتم
* که شهیدان که‌اند این همه خونین کفنان
شعر کامل
حافظ
* باغبان چو من زین جا بگذرم حرامت باد
* گر به جای من سروی غیر دوست بنشانی
شعر کامل
حافظ