شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 545

1. واحدی در کثیر پیدا شد

2. احدی لاجرم هویدا شد

3. جام گیتی نما به ما دادند

4. صورت و معنئی مهیا شد

5. نور اول خوشی تجلی کرد

6. نیک بنگر که عین اشیا شد

7. بوی یوسف ز مصر عشق آمد

8. چشم یعقوب عقل بینا شد

9. هر حبابی که بود ازین دریا

10. عاقبت باز عین دریا شد

11. در دو عالم کسی یگانه شود

12. کز شش و هفت و هشت یکتا شد

13. سید از ما جدا فتاد ولی

14. چون ز ما بود باز از ما شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتم ای بخت بخفتیدی و خورشید دمید
* گفت با این همه از سابقه نومید مشو
شعر کامل
حافظ
* جهان آرمیده ز دست بدی
* شده آشکارا ره ایزدی
شعر کامل
فردوسی
* بیابان قناعت وسعتی دارد که هر موری
* نمی داند کم از ملک سلیمان چشم تنگش را
شعر کامل
صائب تبریزی