شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 553

1. عاقبت سید ما سوی مغان خواهد شد

2. به سراپردهٔ میخانه روان خواهد شد

3. گر بگویند که فرما و بیا مستانه

4. زند انگشت خوشی رقص کنان خواهد شد

5. آفتابی است که از مشرق جان می تابد

6. گرچه از دیدهٔ ما باز نهان خواهد شد

7. همه عالم چو بود آینهٔ حضرت او

8. در همه آینه بر خود نگران خواهد شد

9. عین ما آب حیاتست و حبابش خوانند

10. زود بینند که بی نام و نشان خواهد شد

11. جام می آمد و آورد پیام ساقی

12. که دمی همدم ما شو که چنان خواهد شد

13. صحبت سید سرمست غنیمت می دان

14. که در این یک دو سه روزی ز جهان خواهد شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* می‌شکفتم ز طرب زان که چو گل بر لب جوی
* بر سرم سایه آن سرو سهی بالا بود
شعر کامل
حافظ
* رسم بدعهدی ایام چو دید ابر بهار
* گریه‌اش بر سمن و سنبل و نسرین آمد
شعر کامل
حافظ
* دل رام دستت شد ولی بر وی میفشان آستین
* ترسم که ناگه رم دهی این مرغ دست آموز را
شعر کامل
وحشی بافقی