شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 645

1. با من بینوا چه خواهی کرد

2. حاجتم جز روا چه خواهی کرد

3. جان غمدیده را چه خواهی داد

4. درد دل جز دوا چه خواهی کرد

5. ما نکردیم جز گنه چیزی

6. تو به ما جز عطا چه خواهی کرد

7. گر تو ما را به جرم ما گیری

8. کرم و لطف را چه خواهی کرد

9. این دل ریش مستمندان را

10. عاقبت جز شفا چه خواهی کرد

11. عاشقان آمدند بر خوانت

12. طعمه شان جز لقا چه خواهی کرد

13. ریختی خون نعمت الله را

14. ننگ خون گدا چه خواهی کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از زبان شکوه ما عیش عالم تلخ شد
* تلخی کام شکر از تلخی بادام ماست
شعر کامل
صائب تبریزی
* تو اعتماد مکن بر کمال و دانش خویش
* که کوه قاف شوی زود در هوات کنند
شعر کامل
مولوی
* دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
* خواجه آن است که باشد غم خدمتگارش
شعر کامل
حافظ