شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 736

1. عشق او با جان و دل پیوسته باد

2. دولت عشقش مرا پیوسته باد

3. عقل اگر منعم کند از عشق او

4. خاطرش چون خاطر من خسته باد

5. همدم من باد جام می مدام

6. با لب ساقی لبم پیوسته باد

7. خلوت عشقست و رندان در حضور

8. در به غیر عاشقان بر بسته باد

9. ساقی سرمست بشکست توبه ام

10. پشت توبه دائما بشکسته باد

11. مرغ جان من ز دام عقل رست

12. هر که در دام است یا رب رسته باد

13. در خرابات مغان بنشسته ام

14. سیدم دائم چنین بنشسته باد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* برون از خود ندارد چاره ای درد دل عاشق
* همان کف مرهم کافور باشد زخم دریا را
شعر کامل
صائب تبریزی
* دعاهای سحر گویند می‌دارد اثر آری
* اثر می‌دارد اما کی شب عاشق سحر دارد
شعر کامل
وحشی بافقی
* به خون تپیده ز بازوی قاتلی تن من
* که منتی است ز شمشیر او به گردن من
شعر کامل
فروغی بسطامی