شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 941

1. در خرابات تا سحرگه دوش

2. می کشیدم سبوی می بر دوش

3. شادی روی ساقی سرمست

4. دوش تا روز بود نوشانوش

5. بزم عشق است خرقه را بر کن

6. جامهٔ عاشقانه ای درپوش

7. در ره عاشقی و می خواری

8. عاشقانه به جان و دل می کوش

9. ما خراباتیان سرمستیم

10. چون خم می فروش خوش در جوش

11. گل تبسم کنان و می در جام

12. بلبل مست کی شود خاموش

13. نعمت الله حریف و ساقی او

14. جام در دور و عاشقان مدهوش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن
* ظلمات است بترس از خطر گمراهی
شعر کامل
حافظ
* حافظا ترک جهان گفتن طریق خوشدلیست
* تا نپنداری که احوال جهان داران خوش است
شعر کامل
حافظ
* ز اول هستی آوردم قفای نیستی خوردم
* کنون امید بخشایش همی‌دارم که مسکینم
شعر کامل
سعدی