شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 971

1. نور چشم است و مردم دیده

2. در نظر دائماً نشانندش

3. روح محض است از سرش تا پا

4. یک به یک بوسه واستانندش

5. نقش غیری خیال اگر بندم

6. آب چشمم ز دیده رانندش

7. عاشقانی که سیدم بینند

8. در تحیر که تا چه خوانندش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با هیچ‌کس به کشتن من مشورت مکن
* ترسم خدا نکرده، پشیمان کند تو را
شعر کامل
فروغی بسطامی
* سعدی به روزگاران مهری نشسته در دل
* بیرون نمی‌توان کرد الا به روزگاران
شعر کامل
سعدی
* چون قمری از این رشک ننالد به چمن ها
* کاین اشک روان را به من آن سرو روان داد
شعر کامل
فروغی بسطامی