شیخ بهایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4

1. بگذر ز علم رسمی، که تمام قیل و قال است

2. من و درس عشق ای دل! که تمام وجد و حال است

3. ز مراحم الهی، نتوان برید امید

4. مشنو حدیث زاهد، که شنیدنش وبال است

5. طمع وصال گفتی که به کیش ما حرام است

6. تو بگو که خون عاشق، به کدام دین حلال است؟

7. به جواب دردمندان، بگشا لب ای شکرخا!

8. به کرشمه کن حواله، که جواب صد سوال است

9. غم هجر را بهائی، به تو ای بت ستمگر

10. به زبان حال گوید که زبان قال لال است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگرچه عارض جانان سرشک و روی من دارد
* یکی چون شاخ آذرگون یکی چون برگ نیلوفر
شعر کامل
امیر معزی
* جمال کعبه چنان می‌دواندم به نشاط
* که خارهای مغیلان حریر می‌آید
شعر کامل
سعدی
* مهر از سر نامه برگرفتم
* گفتی که سر گلابدانست
شعر کامل
سعدی