وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 101

1. رسید و آن خم ابرو بلند کرد و گذشت

2. تواضعی که به ابرو کنند، کرد و گذشت

3. نوازشم به جواب سلام اگر چه نداد

4. تبسمی ز لب نوشخند کرد و گذشت

5. به جذبهٔ نگهی کز پیش کشان می‌برد

6. چه صیدها که اسیر کمند کرد و گذشت

7. کرشمه‌ای که جنون آورد تعقل آن

8. بلای دانش سد هوشمند کرد و گذشت

9. یکی قبول نکرد از هزار تحفهٔ جان

10. بهانه غمزهٔ مشکل پسند کرد و گذشت

11. که بود این ، که ز چشم بدش گزند مباد

12. که جان بر آتش شوقم سپند کرد و گذشت

13. رسید و باز به اندک ترحمی وحشی

14. زبان شکوه به کام تو بند کرد و گذشت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر چه زندانی است دست خالیم در آستین
* کارساز عالمی از همت مردانه ام
شعر کامل
صائب تبریزی
* فریاد مردمان همه از دست دشمنست
* فریاد سعدی از دل نامهربان دوست
شعر کامل
سعدی
* ناگهان پرده برانداخته‌ای یعنی چه
* مست از خانه برون تاخته‌ای یعنی چه
شعر کامل
حافظ