وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 110

1. هجران رفیق بخت زبون کسی مباد

2. خصمی چنین دلیر به خون کسی مباد

3. یارب حریف گرم کنی همچو آرزو

4. گرم اختلاط داغ درون کسی مباد

5. این شعله‌های ظاهر و باطن گداز هجر

6. پیراهن درون و برون کسی مباد

7. آن گریه‌های شوق که غلتید کوه از و

8. سیل بنای صبر و سکون کسی مباد

9. سد بند شوق پاره کند زور آرزو

10. یارب که بخت شور و جنون کسی مباد

11. نعلم به نام جملهٔ اجزا در آتش است

12. جادوی او به فکر فسون کسی مباد

13. وحشی هزار بادیه دورم ز کعبه کرد

14. این بخت بد که راهنمون کسی مباد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از متاع عاریت بر خود دکانی چیده ام
* وام خود خواهد ز من هر دم طلبکاری جدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* به فلک می‌رسد از روی چو خورشید تو نور
* قل هو الله احد چشم بد از روی تو دور
شعر کامل
سعدی
* شرح سنگین دلی و قصه شیرین باید
* که بکوه آید و برسنگ نویسد فرهاد
شعر کامل
خواجوی کرمانی