وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 136

1. به راز عشق زبان در میان نمی‌باشد

2. زبان ببند که آنجا بیان نمی‌باشد

3. میان عاشق و معشوق یک کرشمه بس است

4. بیان حال به کام و زبان نمی‌باشد

5. دل رمیدهٔ من زخم دار صید گهیست

6. که زخم صید به تیر و کمان نمی‌باشد

7. از آن روایی بازار کم عیارانست

8. که در میان محک امتحان نمی‌باشد

9. اگر به من نشوی مهربان درین غرضیست

10. کسی به خلق تو نامهربان نمی‌باشد

11. به عالمی که منم منتهای غصه مپرس

12. که قطع مدت و طی زمان نمی‌باشد

13. زبان به کام مکش وحشی از فسانهٔ عشق

14. بگو که خوشتر ازین داستان نمی‌باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بازار شوق گرم شد آن سروقد کجاست
* تا جان خود بر آتش رویش کنم سپند
شعر کامل
حافظ
* تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
* تبسمی کن و جان بین که چون همی‌سپرم
شعر کامل
حافظ
* عارفی کو که کند فهم زبان سوسن
* تا بپرسد که چرا رفت و چرا بازآمد
شعر کامل
حافظ