وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 164

1. این دل که دوستی به تو خون خواره می‌کند

2. خصمی به خود نه ، با من بیچاره می‌کند

3. بد خوییت به آخر دیدن گذاشته است

4. حالا نظر به خوبی رخساره می‌کند

5. این صید بی ملاحظه غافل از کمند

6. گردن دراز کرده چه نظاره می‌کند

7. این شیشهٔ ظریف که صد جا شکسته بیش

8. این اختلاط چیست که با خاره می‌کند

9. فردا نمایمش که سوی جیب جان رود

10. وحشی که جیب عاریتی پاره می‌کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* برنمی آیم به رنگی هر زمان چون نوبهار
* سرو آزادم که دایم یک قبا باشد مرا
شعر کامل
صائب تبریزی
* ز افسون و از جادوی برتری
* جهاندار و بر داوران داوری
شعر کامل
فردوسی
* اشک من رنگ شفق یافت ز بی‌مهری یار
* طالع بی‌شفقت بین که در این کار چه کرد
شعر کامل
حافظ