وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 249

1. مستحق کشتنم خود قائلم زارم بکش

2. بی گنه می‌کشتیم ، اکنون گنهکارم بکش

3. تیغ بیرحمی بکش اول زبانم را ببر

4. پس بیازار و پس از حرمان بسیارم بکش

5. جرم می‌آید زمن تا عفو می‌آید ز تو

6. رحم را حدیست ، از حد رفت ، این بارم بکش

7. وحشیم من کشتن من اینکه رویت بنگرم

8. روی خود بنما و از شادی دیدارم بکش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همان بهتر که لیلی در بیابان جلوه گر باشد
* ندارد تنگنای شهر، تاب حسن صحرایی
شعر کامل
صائب تبریزی
* بجای سخن گر بتو جان فرستم
* چنان دان که زیره بکرمان فرستم
شعر کامل
سیف فرغانی
* تا به شطرنج نظر با آن دو رخ بردیم دست
* در نخستین دست نقدِ دین و دل در باختیم
شعر کامل
جامی