وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 32

1. ز شبهای دگر دارم تب غم بیشتر امشب

2. وصیت می‌کنم باشید از من با خبر امشب

3. مباشید ای رفیقان امشب ِ دیگر ز من غافل

4. که از بزم شما خواهیم بردن درد سر امشب

5. مگر در من نشان مرگ ظاهر شد که می‌بینم

6. رفیقان را نهانی آستین بر چشم تر امشب

7. مکن دوری خدا را از سر بالینم ای همدم

8. که من خود را نمی‌بینم چو شبهای دگر امشب

9. شرر در جان وحشی زد غم آن یار سیمین تن

10. ز وی غافل مباشید ای رفیقان تا سحر امشب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بی‌ادب تنها نه خود را داشت بد
* بلک آتش در همه آفاق زد
شعر کامل
مولوی
* تفاوتی نکند قدر پادشایی را
* که التفات کند کمترین گدایی را
شعر کامل
سعدی
* ناصحا سودای بدخویی چنین می داردم
* ورنه کس هرگز چنین رسوا نخواهد خویش را
شعر کامل
جامی