وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 323

1. به استغنات میرم سرو استغنا بلند من

2. که خوش راضیست از تو جان استغنا پسند من

3. سرت گردم به رقص آور دلم را گرم سویم بین

4. که نیک است از برای چشم بد دود سپند من

5. من این تار نگه را حلقه حلقه می‌کنم اما

6. شکاری را که من دیدم زیاد است از کمند من

7. حلاوت بخشیی گاهی به شکر خنده میفرما

8. به زهر چشم خود مگذار کار زهر خند من

9. شکاری نیستم کارایش فتراک را شایم

10. به صید من چه سعی است اینکه دارد صید بند من

11. مرا بایست کشتن تا نه من رسوا شوم نی او

12. نصیحت نشنو من گوش اگر می‌کرد پند من

13. ز وحشی بر در او بدترم بلک از سگ کویم

14. ازین بدتر شوم اینست اگر بخت نژند من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صد هزاران حیف از آن سرو سهی قامت که بود
* قامتش سرو سهی بالای بستان جهان
شعر کامل
هاتف اصفهانی
* تا که سرانگشت تاک کرد خزان فندقی
* کرد چمن پرنگار پنجهٔ دست چنار
شعر کامل
خاقانی
* بمردی نباید شد اندر گمان
* که بر تو درازست دست زمان
شعر کامل
فردوسی