وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 357

1. می‌روم نزدیک و حال خویش می‌گویم به او

2. آنچه پنهان داشتم زین پیش می‌گویم به او

3. گشته‌ام خاموش و پندارد که دارم راحتی

4. چند حرفی از درون ریش می‌گویم به او

5. غافل است او از من و دردم شود هر روز بیش

6. اندکی زین درد بیش از پیش می‌گویم به او

7. غمزه‌ات خونریز دل دربند لعل نوشخند

8. دل نمی‌داند جفای خویش می‌گویم به او

9. گر چه وحشی دل ازو بر کند می‌رنجد به جان

10. گر بد آن دلبر بدکیش می‌گویم به او


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من به اوج لامکان بردم، وگرنه پیش ازین
* عشقبازی پله ای از دار بالاتر نداشت
شعر کامل
صائب تبریزی
* تن از درد لرزان چو از باد بید
* دل از جان شیرین شده ناامید
شعر کامل
فردوسی
* چو خورشید تیغ از میان برکشید
* شب تیره گشت از جهان ناپدید
شعر کامل
فردوسی