وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 55

1. بگذران دانسته از ما گر ادایی سرزدست

2. بوده نادانسته گر از ما خطایی سرزدست

3. آخر ای صاحب متاع حسن این دشنام چیست

4. در سر دریوزه ، گر از ما دعایی سرزدست

5. اله اله محرم راز تو سازم حرف صوت

6. این زبان و تیغ اگر حرفی ز جایی سرزدست

7. التفات ابر رحمت نیست ورنه بر درت

8. تخم مهری کشتم و ، شاخ وفایی سرزدست

9. ابر رحمت گر نبارد گو سمومش خود مسوز

10. بعد سد خون جگر کاینجا گیایی سرزدست

11. هست وحشی بلبل این باغ و مست از بوی گل

12. از سر مستیست ، گر از وی نوایی سرزدست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چشم عاشق نتوان دوخت که معشوق نبیند
* پای بلبل نتوان بست که بر گل نسراید
شعر کامل
سعدی
* اگر چه مغز بادام است بس نغز
* بباید پوست کندن تا دهد مغز
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* در گشاد کار خود مشکل گشایان عاجزند
* شانه نتواند گشودن طره شمشاد را
شعر کامل
صائب تبریزی