وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 56

1. از نظر افتادهٔ یاریم مدتها شدست

2. زخمهای تیغ استغنا جراحتها شدست

3. پیش ازین با ما دلی زایینه بودش صافتر

4. آهی از ما سرزدست و این کدورتها شدست

5. چشم من گستاخ بین ، آن خوی نازک زود رنج

6. تا نگاهم آن طرف افتاده صحبتها شدست

7. بر سر این کین همه خواری چرا باید کشید

8. با دل بیدرد خود ما را خصومتها شدست

9. زین طرف وحشی یکی سد گشته پیوند امید

10. گر چه زان جانب به کلی قطع نسبتها شدست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ضرورتست که نیک کند کسی که شناخت
* که نیکی و بدی از خلق داستان ماند
شعر کامل
سعدی
* گفتا چه عزم داری گفتم وفا و یاری
* گفتا ز من چه خواهی گفتم که لطف عامت
شعر کامل
مولوی
* من بر سرآنم که به زلف تو زنم دست
* تا سنبل زلف تو چه سرداشته باشد
شعر کامل
صائب تبریزی