اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1038

1. پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش میروم

2. حال نگفته از درت بادل ریش میروم

3. از همه کس چو ذره ام پیش تو آفتاب پس

4. گر بمنت نظر بود از همه پیش میروم

5. پیش زبان مدعی چون مگسم چه غم بود

6. من که بباد نوش تو بر سر نیش میروم

7. پیش تو آفتاب اگر ذره صفت ز جا روم

8. مهر تو میکشد مرا من نه بخویش میروم

9. عشق بتان شد از ازل کیش من ایخدا پرست

10. عیب چه میکنی مرا کز پی کیش میروم

11. منکه چو طفل اشک خود زاده کوی دوستم

12. اهلی از آن درم مکن منع که بیش میروم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به نوبت‌اند ملوک اندرین سپنج سرای
* کنون که نوبت تست ای ملک به عدل گرای
شعر کامل
سعدی
* بر پاره کاغذی دو سه مدی توان کشید
* دشنام و هر چه هست غرض یادگار تست
شعر کامل
وحشی بافقی
* گدا چرا نزند لاف سلطنت امروز
* که خیمه سایه ابر است و بزمگه لب کشت
شعر کامل
حافظ