اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1096

1. من از اول ترا خورشید عالم سوز میدیدم

2. همه امروز می بینند و من آنروز میدیدم

3. بیاران مینمود از غمزه چشمت مردمی لیکن

4. من از آن غمزه در دل ناوک دلدوز میدیدم

5. ز هجرم تیره بخت اکنون کجا شد آن نکو بختی

6. که خورشید رخت از طالع فیروز میدیدم

7. خوشا آنشب نشینیها که در جمع سهی قدان

8. ترا مجلس نشین چونشمع بزم افروز میدیدم

9. هم از اول که من گشتم چو اهلی مست چشم تو

10. نشان جادویی زان چشم سحر آموز میدیدم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* باز در این جوی روان گشت آب
* بر لب جو سبزه دمیدن گرفت
شعر کامل
مولوی
* ماجرای عقل پرسیدم ز عشق
* گفت معزولست و فرمانیش نیست
شعر کامل
سعدی
* بر رهگذرت بسته‌ام از دیده دو صد جوی
* تا بو که تو چون سرو خرامان به درآیی
شعر کامل
حافظ